پادرختیلغتنامه دهخداپادرختی . [ دِ رَ ] (اِ مرکب ) میوه های کرم زده و امثال آن که خود از درخت ریزد. میوه هائی که نچینند و خود از درخت فروریزد و این نوع پست تر از چیده باشد. مقابل د
پادَرَختىگویش بختیاریپادرختى:میوههایى که به سبب وزش باد، کم قوه بودن زمین و درخت، نوک زدن پرندگان و یا بیش از حد رسیدن میوه پاىِ درخت ریخته باشد.
پادرختیلغتنامه دهخداپادرختی . [ دِ رَ ] (اِ مرکب ) میوه های کرم زده و امثال آن که خود از درخت ریزد. میوه هائی که نچینند و خود از درخت فروریزد و این نوع پست تر از چیده باشد. مقابل د
پادَرَختىگویش بختیاریپادرختى:میوههایى که به سبب وزش باد، کم قوه بودن زمین و درخت، نوک زدن پرندگان و یا بیش از حد رسیدن میوه پاىِ درخت ریخته باشد.
پادلُگاریتمantilogarithm, antilogواژههای مصوب فرهنگستاناگر a لگاریتم b باشد، آنگاه b را پادلگاریتم a نامند متـ . پادلُگ