پشتیبان 4trailer 1واژههای مصوب فرهنگستاندر بسـکتبـال، بـازیکن مهاجمی که اولین موج بازیکنان همتیمی خود را در ضدحمله دنبال میکند
پشتبانلغتنامه دهخداپشتبان . [ پ ُ ] (اِ مرکب ) چوب یا سنگ یا ثقیل دیگری که بر پشت در نهند تا به آسانی گشاده نشود. پشتیبان . پشتیوان . پشت وان : سپه را پشتبان بادی جهان را پادشا بادی . فرخی .دریغ مرد حکیمی که تاز را پس پشت هماره چون د
پشتیبانلغتنامه دهخداپشتیبان . [ پ ُ ] (اِ مرکب ) چوبی که بجهت استحکام بر دیوار نصب کنند. (برهان قاطع). بنائی که برای حفظ بنائی دیگر سازند : چه غم دیوار امت را که باشد چون تو پشتیبان چه باک از موج بحر آنرا که باشد نوح کشتیبان . (گلستان ).<
پشتیبانلغتنامه دهخداپشتیبان . [ پ ُ ] (اِ مرکب ) چوبی که بجهت استحکام بر دیوار نصب کنند. (برهان قاطع). بنائی که برای حفظ بنائی دیگر سازند : چه غم دیوار امت را که باشد چون تو پشتیبان چه باک از موج بحر آنرا که باشد نوح کشتیبان . (گلستان ).<
پشتیباندیکشنری فارسی به انگلیسیally, backup, backer, behind, patron, shield, support, supporter, supportive, backing
پشتیبانلغتنامه دهخداپشتیبان . [ پ ُ ] (اِ مرکب ) چوبی که بجهت استحکام بر دیوار نصب کنند. (برهان قاطع). بنائی که برای حفظ بنائی دیگر سازند : چه غم دیوار امت را که باشد چون تو پشتیبان چه باک از موج بحر آنرا که باشد نوح کشتیبان . (گلستان ).<
خطروِ پشتیبانtrack speeder, speeder, pop carواژههای مصوب فرهنگستانماشین ریلی کوچکی که برای جابهجا کردن کارکنان و تجهیزاتِ سبک روی خط حرکت میکند
دندانههای پشتیبانsupporting cuspsواژههای مصوب فرهنگستاندندانههای لُپی دندانهای خَلفی فک پایین و دندانههای کامی دندانهای خلفی فک بالا که در حالت بَرهمایی مرکزی با یکدیگر در تماس هستند
دندانههای ناپشتیبانnonsupporting cuspsواژههای مصوب فرهنگستاندندانههای زبانی دندانهای خَلفی فک پایین و دندانههای لُپی دندانهای خَلفی فک بالا که در حالت بَرهمایی مرکزی با یکدیگر تماس ندارند و آزادند