پس اندازلغتنامه دهخداپس انداز. [ پ َ اَ ] (ن مف مرکب )ذُخر. ذخیره . پس افکند. پس اوگند. یخنی . نهاده . چیز نهادن کرده . اندوخته . الفغده . دست پس . پس دست . پستائی .- صندوق پس انداز
پس انداز کردنلغتنامه دهخداپس انداز کردن . [ پ َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) یخنی نهادن . ذخیره کردن . اندوختن . پس دست نگاه داشتن . پستائی کردن . پس افکندن . اذّخار.