پسزنی کامپتونCompton recoilواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن یک ذره براثر پراکندگی کامپتون به حرکت درمیآید یا در آن تغییر حرکت به وجود میآید
ذرة پسزنی کامپتونCompton recoil particleواژههای مصوب فرهنگستانذرة جرمداری که در برخورد با فوتون در فرایند پراکندگی کامپتون بخشی از انرژی جنبشی را با خود به همراه دارد
پسزنی 2rejection, graft rejectionواژههای مصوب فرهنگستانپاسخ ایمنیشناختی بدن گیرندۀ پیوند به پیوندینۀ دریافتی متـ . پس زدن
پسزنی شعلهback firing / backfiring, misfiring, missing, ignition failure, spark failure, combustion missواژههای مصوب فرهنگستانفرایند احتراق بخش نسوختۀ مخلوط سوخت و هوا در نتیجۀ فشار زیاد یا وجود شعله یا سطح داغ در لولۀ اگزوز یا چندراهۀ هوا که باعث کاهش بازده موتور میشود
پلزنی یخice bridgingواژههای مصوب فرهنگستان1. فرایندی که در آن بخار آب موجود بر روی سرشمعها یخ میزند و با ایجاد پل یخی بر روی الکترودهای شمع مانع انتقال جرقه بین آنها میشود و راهاندازی موتور را مختل
پسنشینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نشینی، عقبنشینی، برگشتنبهمحل نخست، رجعت، برگشت، ارتجاع، کشسانی، کششپذیری پسزنی، لگد، جفتک، قیچی [فوتبال] پژواک، اکو، انعکاس واکنش، عکسالعمل، ب
کششپذیریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی کِشسانی، الاستیسیته، امتدادپذیری، بسط، امتداد، فنری بودن، حالتِ فنری، کِش آمدن▼، قوۀ ارتجاع، جهندگی، خاصیت فنری، کشیدگی، کشش، انبساط، درازی
تدافعفرهنگ مترادف و متضاد۱. پاتک، پدافند، دفاع، دفع ۲. پسزنی، دفعسازی ۳. پدافند کردن، دفاع کردن ≠ تهاجم، حمله