۱. پراکنده.
۲. افشانده.
۳. آشفته.
۴. درهمبرهم.
۵. شوریده.
〈 پریشان شدن: (مصدر لازم)
۱. پراکنده شدن.
۲. آشفته شدن.
۳. مضطرب شدن.
〈 پریشان کردن: (مصدر متعدی)
۱. پراکنده کردن.
۲. آشفته کردن.
آشفته، بیآرام، بیقرار، پراکنده، پراکندهخاطر، پریشانحال، تنگدست، درهم، دلواپس، ژولیده، سراسیمه، شوریده، متاثر، متشتت، متفرق، مختل، مشوش، مضطر، مضطرب، مغشوش، منگ، ناآرام، نابسامان، نامنظم، نگران ≠ آرام، آسوده
disorderly, fraught, messy, muddy, turbulent