پرگوشتلغتنامه دهخداپرگوشت . [ پ ُ ] (ص مرکب ) که گوشت بسیار دارد. گوشتناک . فربی . فربه مُطَبَّخ : عَبهر؛ پرگوشت و بزرگ از مردم . اَحدَر، کاحمد؛ کسی که ... رانش پرگوشت و اعلای بدن
فربهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهپرگوشت؛ چاق. فربه شدن: (مصدر لازم) چاق شدن. فربه کردن: (مصدر متعدی) چاق کردن.