پرچینلغتنامه دهخداپرچین . [ پ َ ] (اِ مرکب ) دیوارگونه ای که از ترکه یا نَی و برگ و عَلَف بر گرد باغ و مزرعه کنند. خار و شاخ درخت که بر سر دیوارهای باغ نهند حراست آنرا. چوبهای سر
پرچینلغتنامه دهخداپرچین . [ پ ُ ] (ص مرکب ) پرشکن . پرشکنج . پرآژنگ . پرنورد. پرژنگ . پرماز.(منوچهری ). پرکیس . پرانجوغ . پرانجوخ . پرکوس . پرپیچ .پرپیچ و تاب . پیر شده . صاحب چی