پروژهفرهنگ انتشارات معین(پُ ژِ) [ فر. ] (اِ.)1 - طرح ، نقشه . 2 - طرح و نقشة کارهایی که باید انجام شود.
آغاز پروژهproject initiationواژههای مصوب فرهنگستانشروع فرایندی که در نتیجۀ آن پروژه رسمیت مییابد و گسترۀ آن تعیین میشود
آغازگری پروژهproject startupواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از فعالیتها برای بهکارگیری منابع و شروع پروژه، همچنین دستیابی به توافق دربارۀ اهداف پروژه و برنامۀ به انجام رساندن آنها
پایانبَری پروژهproject closeout, closeout, project closureواژههای مصوب فرهنگستانفرایند به پایان رساندن همۀ فعالیتها در گروههای مدیریتی پروژه برای اختتام رسمی کار
تجزیۀ پروژهproject decomposition, decomposition 3واژههای مصوب فرهنگستانفرایند ریز کردن گسترۀ پروژه برای دستیابی به ساختار ریز کار
projectsدیکشنری انگلیسی به فارسیپروژه ها، پروژه، طرح، نقشه، پروژه افکندن، طرح ریختن، نقشه کشیدن، طرح ریزی کردن، برجسته بودن، پیش افکندن، پرتاب کردن