پروندة اجراییexecutable file, executableواژههای مصوب فرهنگستانپروندة دادههای دودویی که سامانة عامل میتواند برای انجام مجموعهای از عملکردها اجرا کند
پروندهلغتنامه دهخداپرونده . [ پ َرْ وَ دَ / دِ ] (اِ) بسته ٔ جامه که به تازی رزمه گویند. بسته ٔ قماش و اسباب . پشتواره ٔ جامه . || لفافه ٔ قماش و اسباب یعنی پارچه ای که قماش را بد
سامانۀ پیشرانpropulsion systemواژههای مصوب فرهنگستانمجموع اجزایی که برای پیش راندن هر وسیلۀ پرنده لازم است، شامل موتور و متعلقات آن، سامانۀ واپایش موتور، سامانۀ سوخت، سامانههای تجهیزات، ورودیهای هوا و سامانۀ خن
کفایت کردنلغتنامه دهخداکفایت کردن . [ ک ِ ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بس شدن و به اندازه شدن و کافی شدن . (ناظم الاطباء). بسنده بودن . (یادداشت مؤلف ). بس شدن . کافی بودن . (فرهنگ فارسی
باخلغتنامه دهخداباخ . (اِخ ) یوهان سباستین (1685 - 1750). باخ ، نام خانواده ای آلمانی است که در هنر موسیقی شهرت بسزائی داشتند و مشهورترین آنان یوهان سباستین میباشد که آثار موسی
خواجهلغتنامه دهخداخواجه . [خوا / خا ج َ / ج ِ ] (اِ) کدخدا. رئیس خانه . || معظم . (برهان قاطع). سید. آقا. (یادداشت بخط مؤلف ). بزرگ : تقصیر نکرد خواجه در ناواجب من در واجب چگونه
دیرلغتنامه دهخدادیر. [ دَ / دِ ] (ع اِ) خانه ای که راهبان در آن عبادت کنند و غالباً از شهرهای بزرگ بدور است و در بیابانها و قله های کوهها برپا گردد و هر گاه در شهر بنا گردید آن