زنبورلغتنامه دهخدازنبور. [ زَم ْ ] (از ع ، اِ) کبت و زیبود و جانور کوچکی پرنده و دارای دو بال که موسه و کلیز نیز گویند. و زنبور عسل را کبت انگبین و برمور و برمر نیز گویند و درمما
تخملغتنامه دهخداتخم . [ ت ُ ] (اِ) دانه . (برهان ). تخم درخت و غله . (فرهنگ رشیدی ). تخم غله و درخت ، چون تخم کدو و تخم ریحان و تخم گل و تخم سنبل و امثال آن . (آنندراج ). دانه
جانورانلغتنامه دهخداجانوران . [ ن َ / ن ِ/ ن ْ وَ ] (اِ مرکب ) ج ِ جانور. جانداران . صاحبان جان . ذیروحان : و آدمیان را بفضل و منت خویش ... از دیگر جانوران ممیز گردانید. (کلیله و د
خروسلغتنامه دهخداخروس . [ خ ُ ] (اِ) دیک . نر از ماکیان و مرغ خانگی . (ناظم الاطباء). نرمرغ . مرغ نر. نرینه ٔ مرغ خانگی . خروچ . خروه . خرو. خره . گال . رنگین تاج . خروش . ابوحم
شمشیرماهیلغتنامه دهخداشمشیرماهی . [ ش ِ / ش َ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح جانورشناسی ) گونه ای ماهی که در جلو آرواره ٔ بالایی دارای زایده ٔ استخوانی طویل و تیز برنده جهت دفاع از خود و شکار