پردننلغتنامه دهخداپردنن . [ پ ُ دِ ن ُ ] (اِخ ) شهری است به ایتالیا در بندقیه از ایالت اودین با 10000 تن سکنه و کرسی ناحیه محسوب میشود. دارای کلیسائی زیبا و مؤسسات رشتن و بافتن
پردننلغتنامه دهخداپردنن . [ پ ُ دِ ن ُ ] (اِخ ) جووانی آنتونیو لیچینیو رجیلو. نقاش معروف ایتالیائی . مولد در پردنن بسال 1484م . و وفات در 1540. وی یکی از رؤسای مدرسه ٔ بندقیه (س
پرندونلغتنامه دهخداپرندون . [ پ َرَ ] (ق ) این صورت را شعوری آورده و معنی پرندوش بدو داده است و ظاهراً تصحیفی است . (شعوری ج 1 ص 242).
پرندینلغتنامه دهخداپرندین . [ پ َ رَ ] (ص نسبی ) هرچیز که از حریر سازند. (برهان ). هرچه از پرند سازند. آنچه از پرند دوزند. (فرهنگ رشیدی ). پرندینه : ز هر سو بی اندازه در وی بجوش ب
پردننلغتنامه دهخداپردنن . [ پ ُ دِ ن ُ ] (اِخ ) شهری است به ایتالیا در بندقیه از ایالت اودین با 10000 تن سکنه و کرسی ناحیه محسوب میشود. دارای کلیسائی زیبا و مؤسسات رشتن و بافتن
پردننلغتنامه دهخداپردنن . [ پ ُ دِ ن ُ ] (اِخ ) جووانی آنتونیو لیچینیو رجیلو. نقاش معروف ایتالیائی . مولد در پردنن بسال 1484م . و وفات در 1540. وی یکی از رؤسای مدرسه ٔ بندقیه (س
پرندونلغتنامه دهخداپرندون . [ پ َرَ ] (ق ) این صورت را شعوری آورده و معنی پرندوش بدو داده است و ظاهراً تصحیفی است . (شعوری ج 1 ص 242).
پرندینلغتنامه دهخداپرندین . [ پ َ رَ ] (ص نسبی ) هرچیز که از حریر سازند. (برهان ). هرچه از پرند سازند. آنچه از پرند دوزند. (فرهنگ رشیدی ). پرندینه : ز هر سو بی اندازه در وی بجوش ب