سرمایۀ درمخاطرهventure capitalواژههای مصوب فرهنگستانسرمایهای که صاحبان آن تمایل به صرف کردن آن در کسبوکارهای تازه یا کوچک پرمخاطره دارند
سرمایۀ درمخاطرهventure capitalواژههای مصوب فرهنگستانسرمایهای که صاحبان آن تمایل به صرف کردن آن در کسبوکارهای تازه یا کوچک پرمخاطره دارند
غير ثابتدیکشنری عربی به فارسیعاريه اي بسته بميل ديگري , مشروط بشرايط معيني , مشکوک , مصر , التماس کن , پرمخاطره
خطرناکفرهنگ مترادف و متضادبحرانی، پرخطر، مخاطرهآمیز، پرمخاطره، حاد، خطیر، سخت، مهلک، کشنده، وخیم، هولناک ≠ بیخطر
خطرناکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی خطیر، مخاطرهآمیز، وخیم، بلاخیز، مهلک، سخت، سهمگین، دشوار، هولناک، مخوف، مهیب، ترسناک آزمایشی، تصادفی، قماری، شانسی، ناگهانی، نامعین بحرانی،
زامورلغتنامه دهخدازامور. (اِ) نوعی ماهی است . مؤلف نزهت نامه ٔ علائی آرد: آن را زامور و زامار خوانند و صیاد آن را سخت مبارک دارد و بدیدارش ملاح فال گیرد... و باشد که ماهی بزرگ ب