پرسیلغتنامه دهخداپرسی . [ پ ِ ] (اِخ ) پیر فرانسوا. جراح نظامی فرانسوی . مولد بسال 1754م . در من تانیی (هُت - سُن ) و وفات در سنه ٔ 1825 م .
پرسیلغتنامه دهخداپرسی . [ پ ُ ] (حامص ) این کلمه به تنهائی بکار نرود، به بعض کلمات ملحق گردد و به آنها صورت مصدری دهد مانند: احوالپرسی . بیمارپرسی .
پرسی گاردنرلغتنامه دهخداپرسی گاردنر. [ پ ِ ن ِ ] (اِخ ) سکه شناس معروف . او راست : کتاب مسکوکات پارتی (اشکانی ) که در لندن بسال 1877 م . به طبع رسیده است . (ایران باستان ج 3 ص 2674).
پرسی کالغتنامه دهخداپرسی کا. [ پ ِ ] (اِخ ) نام کتابی از کتزیاس در تاریخ ایران . (ایران باستان ج 1 ص 73).
پرسیسلغتنامه دهخداپرسیس . [ ] (اِخ ) زنی مسیحیه ، از ساکنان روم که پولس او را سلام میفرستد. (قاموس کتاب مقدس ).
پرسی گاردنرلغتنامه دهخداپرسی گاردنر. [ پ ِ ن ِ ] (اِخ ) سکه شناس معروف . او راست : کتاب مسکوکات پارتی (اشکانی ) که در لندن بسال 1877 م . به طبع رسیده است . (ایران باستان ج 3 ص 2674).
پرسی کالغتنامه دهخداپرسی کا. [ پ ِ ] (اِخ ) نام کتابی از کتزیاس در تاریخ ایران . (ایران باستان ج 1 ص 73).