پرسرلغتنامه دهخداپرسر. [ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه رشت به آستارا میان ارده جان و باغی محله در 80000 گزی رشت .
پرسرلغتنامه دهخداپرسر. [ پْرُ / پ ِ س ِ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی از حشرات چهارباله ، با دو بال فوقانی سخت که برای طیران متناسب نیست و گوشتخوار است از خانواده ٔ کارابیده در اروپای ش
صارخدیکشنری عربی به فارسیپرسروصدا , شلوغ کننده , خودنما , خشن , رسوا , اشکار , برملا , انگشت نما , وقيح , زشت
برفسُرۀ پرسرعتdownhill skiواژههای مصوب فرهنگستاننوعی برفسُره با طول بین 2 متر و 10 سانتیمتر تا 2 متر و 23 سانتیمتر که در مسابقات برفسُری پرسرعت به کار میرود متـ . چوباسکی پرسرعت
برفسُری پرسرعتdownhill skiingواژههای مصوب فرهنگستانیکی از رشتههای برفسُری که اختلاف ارتفاع بین نقطۀ آغاز و نقطۀ پایان مسیر آن دستکم 650 متر و طول مسیر نیز بین 3 تا 5 کیلومتر است متـ . اسکی پرسرعت