پرستیلغتنامه دهخداپرستی .[ پ َ رَ ] (حامص ) در کلمات مرکبه ٔ ذیل و نظایر آن . رجوع به آن کلمات شود: یزدان پرستی . شاه پرستی . خداپرستی . سایه پرستی . بت پرستی . جان پرستی . (فردو
پرستیدنلغتنامه دهخداپرستیدن . [ پ َ رَ دَ ] (مص ) (یک مصدر بیش ندارد، پرستیدم . پرست !) عبادت . عبادت کردن . اقراء. تقرء. (منتهی الارب ). نسک . تعبد : و [ صقلابیان ] همه آتش پرستند
اعتبارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، صیت، ناموس، احترام، آبرو، شرف، پرستیژ، حرمت، نام، عرض، عصمت عزت، بزرگی، شرافت، اهمیت، برتری اصالت، نجابت، اشرافیت، نجبا نفوذ، تأثیر، هیبت،
ماهیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود یفیت، چگونگی، چیستی، حقیقت، مائیت، حالت طبیعت، سرشت، نهاد، فطرت، طینت، شخصیت، خوی، هویت، تیپ، نژاد، جنس، نوع بنیه، خصوصیت رنگ، رخسار، مشخصه، شناسه و
کمیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت یت، مقدار، اندازه، قدر، مبلغ، جمع کل، جمع تام، کل اندازه، سنجش، اندازهگیری، اوزان، مترولوژی بُعد، ابعاد، طول ضخامت، کلفتی، عرض ارتفاع، بلندی ژرفا،
پرستیلغتنامه دهخداپرستی .[ پ َ رَ ] (حامص ) در کلمات مرکبه ٔ ذیل و نظایر آن . رجوع به آن کلمات شود: یزدان پرستی . شاه پرستی . خداپرستی . سایه پرستی . بت پرستی . جان پرستی . (فردو