لغتنامه دهخدا
رصانة. [ رَ ن َ ] (ع مص ) رصانت . محکم و استوار گردیدن : رصن رصانةً. (از تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). استواری و محکمی . (از آنندراج ). محکم بودن و استوار گردیدن . (از فرهنگ فارسی معین ). رصانة عقل و جز آن ؛ استحکام و بسیاری ثبات آن . (از اقرب الموارد)