پردۀ گوشtympanic membrane, eardrum, tympanumواژههای مصوب فرهنگستانپردۀ نازکی بین مجرای گوش و حفرۀ صماخی متـ . پردۀ صماخ
لژفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. محل مخصوص بهصورت غرفه که در تالار نمایش یا موسیقی است.۲. آخرین ردیف یا دورترین جایگاه نسبت به پردۀ سینما.
سینماسکوپفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهسینمایی که فیلم آن به دلیل استفاده از عدسی استوانهای مخصوص، فضایی وسیعتر را در فیلم ضبط میکند؛ سینمایی که پردۀ آن یکونیم برابر پردههای معمولی است و نیز صد
پانورامافرهنگ فارسی عمید / قربانزادهپردۀ نقاشی که در ساختمانی که سقف مدور دارد به دور دیوار سقف بچسبانند چنانکه هرکس در آنجا بایستد گمان کند که افق را در اطراف خود میبیند.