پرده بازفرهنگ انتشارات معین( ~.) (ص فا.) 1 - نوازنده ، مطرب . 2 - کسی که خیمه شب بازی می کند. 3 - کنایه از: حیله گر، مکار.
پرده بازفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. مطرب؛ مغنی؛ نوازنده.۲. کسی که خیمهشببازی میکند؛ خیمهشبباز.
پردهلغتنامه دهخداپرده . [ پ َ دَ / دِ ] (اِ) حجاب . (دهار). غشاء. غِشاوه . خِدر. (دهار) (منتهی الارب ). غطاء. تتق . پوشه . پوشنه . سِتر. سِتاره . اِستاره . سِجاف . سَجف . سِجف .
پردهفرهنگ مترادف و متضاد۱. پوشش، حجاب، ستر، غشا، غطاء ۲. لایه ۳. راه، گاه، مقام، نغمه، نوا ۴. صحنه، نقش ۵. تابلو ۶. چادر، خرگاه، خیمه ۷. اندرون، حرم، حرمسرا
پردهدیکشنری فارسی به انگلیسیblind, curtain, drape, flap, mask, portiere, portière, purdah, shroud, smoke screen, tone, veil
چیلیکواژهنامه آزادنام_آوایی برآمده از صدای پرده شاتر در دوربین های عکاسی است؛ این پرده بازدارندۀ ورود نور از بیرون به داخل لنز و در نهایت به سطحِ حساس است.
هارپلغتنامه دهخداهارپ . (فرانسوی ، اِ) نام ساز سه گوشه ای که تارهای آن در طول نامساویند و با دو دست نواخته میشود. هارپ را مصریان قدیم و عبرانیان و اقوام دیگر به حالت بسیار ناقص
هفت پردهلغتنامه دهخداهفت پرده . [ هََ پ َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) هفت پرده ٔ چشم . (از برهان ) : اشک حرم نشین نهانخانه ٔ مرازآنسوی هفت پرده به بازار می کشی . حافظ. || هفت آسمان . (برها
متواریلغتنامه دهخدامتواری . [ م ُ ت َ / م ُ ] (ع ص ) تازی است یعنی نهان گشته . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 526). پنهان گشته . (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). پنهان گشته ، و عرب نیز
یافتنلغتنامه دهخدایافتن . [ ت َ ] (مص ) وَجد. جِدة. وُجد. اِجدان . (از منتهی الارب ). وِجدان . وُجود. (از منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). الفاء. (منتهی الارب ) (زوزنی ) (تاج