پردازش تصویرimage processingواژههای مصوب فرهنگستانمجموع عملیاتی که میتوان بر روی عکس یا تصویر انجام داد
پردازشلغتنامه دهخداپردازش . [ پ َ زِ ] (اِمص ) توجه . اشتغال : به سه روز شاه جهان را ز رزم نبد ایچ پردازش خواب و بزم . فردوسی .ولی این کلمه بیش از یکجای نیامده و ظاهراً تصحیفی است
پردازشفرهنگ انتشارات معین(پَ زِ) (اِمص .) 1 - به کاری دست زدن ، آهنگ کاری کردن . 2 - انجام دادن مجموعه ای از عملیات مختلف روی اطلاعات و داده ها در کامپیوتر.
بهسازی تباین تصویرimage contrast enhancementواژههای مصوب فرهنگستانپردازش تصویر بهنحویکه در آن تباین تصویر بهبود یابد
ضرب تصویریimage multiplicationواژههای مصوب فرهنگستانعملیات پردازش تصویر که در آن تصویری تولید میشود که تصویردانههای (pixels) آن از ضرب مقادیر تصویردانههای همتا در دو تصویر دیگر تولید شده باشد
نسبتگیری تصویرimage ratioing, image divisionواژههای مصوب فرهنگستانروشی در فنون پردازش تصویر برای افزایش تباین میان عوارض تصویر که در آن مقادیر عناصر در یک تصویر بر مقادیر متناظرِ آن در تصویر دوم تقسیم میشود
نمایش تصویرimage displayواژههای مصوب فرهنگستانارائۀ برونداد سامانۀ پردازش تصویر که از مؤلفههای بنیادین مربوط به آن است
بهسازی لبهedge enhancementواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش پردازش تصویر که در آن بر ظاهرساختن خطوط و لبهها تأکید میشود