پروندهلغتنامه دهخداپرونده . [ پ َرْ وَ دَ / دِ ] (اِ) بسته ٔ جامه که به تازی رزمه گویند. بسته ٔ قماش و اسباب . پشتواره ٔ جامه . || لفافه ٔ قماش و اسباب یعنی پارچه ای که قماش را بد
ترزیملغتنامه دهخداترزیم . [ ت َ ] (ع مص ) پرونده بستن . (تاج المصادر بیهقی ). پرونده کردن جامه ها. (زوزنی ). پشتواره بستن جامه ها. || بر زمین زدن خود را و دوسیدن بزمین و از جای ن
تسغیملغتنامه دهخداتسغیم . [ ت َ ](ع مص ) فروخورانیدن خشم و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فروخورانیدن آب . (از اقرب الموارد) (از المنجد). تجریع. || فربه و بناز
انداختنلغتنامه دهخداانداختن . [ اَ ت َ ] (مص ) افگندن . پرتاب کردن . پرت کردن . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). افکندن . (آنندراج ). اِهواء. (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) (
جندبادسترلغتنامه دهخداجندبادستر. [ ج ُ دِ دَ ت َ ] (معرب ، اِ مرکب ) بفارسی آش بچگان و بترکی اغلان آشی نامند و آن شبیه به خصیه است و جوان آن مائی و در انهار عظیمه بیشتر یافته می شود.