پترهلغتنامه دهخداپتره . [ ] (اِ) قفل باشد از آن در و غیر آن . (صحاح الفرس ). (در نسخه ٔ دیگر «پره » و این صحیح است و پتره محرف آن است ). بند.
پترهفلغتنامه دهخداپترهف . [ پ ِ ت ِ هَُ ] (اِخ ) شهری از روسیه به ایالت سن پطرزبورغ در کنار خلیج کرُنشتات دارای 11500 تن سکنه .این شهر در سال 1711م .1122/ هَ . ق . بدست پطرکبیر ب
پرپرهلغتنامه دهخداپرپره . [ پ َ پ َ رَ / رِ / پ ِ پ ِ رَ / رِ ] (اِ) پاره . پول . تنک ریزه . فلوس . فلوس کوچک بسیارتنک بغایت ریزه . (برهان ). پشیز. (رشیدی ) (جهانگیری ). و بعضی ب