پراکندگی قیمتprice dispersionواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن فروشندگان، برای کالای واحد، قیمتهای مختلف ارائه میدهند
پراکندگیلغتنامه دهخداپراکندگی . [ پ َک َ دَ / دِ ] (حامص ) پراگندگی . پریشانی . تفرّق . تفرقه . تشتت . شمل . تَذعذع . تبدد. شتات . شَت ّ. (منتهی الارب ). شَعَث . (دهار) (منتهی الارب
پراکندگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. افتراق، پریشانی، تشتت، تفرق، تفرقه ۲. افشان، نثار ۳. انفکاک ۴. پاچیدگی، پاشیدگی، تلاشی ۵. پریشانی، نابسامانی ۶. انتشار، شیوع، پخش ۷. تواری ≠ جمعیت
پراکندگیدیکشنری فارسی به انگلیسیdiffuseness, discursiveness, dispersal, dispersion, dissipation, distribution, excursiveness, percolation
تاج الدینلغتنامه دهخداتاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابن احمد دمشقی . یکی از بزرگان بنی محاسن است در نامه ٔ دانشوران از وی چنین یاد شده است : تاج الدین پسر احمد دمشقی از بنی محاسن که
چینه شناسیلغتنامه دهخداچینه شناسی . [ ن َ / ن ِ ش ِ ] (حامص مرکب ) علم و معرفت به طبقات الارض . قسمتی از زمین شناسی است که از چینه های زمین و شرایط تشکیل آنها، و سن نسبی و پراکندگی و
توزعلغتنامه دهخداتوزع . [ ت َ وَزْ زُ ] (ع مص ) وابخشیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). || وابخشیده شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || برخود دیدن قسمت را. (منتهی الارب ). || تفریق ک
تفرقهلغتنامه دهخداتفرقه . [ ت َ رِ ق َ / ق ِ ] (از ع ، اِمص ) تفرقة. تفرقت . جدایی . پراکندگی . پریشانی و اختلاف : با این همه مقادیر آسمانی و حوادث روزگار آنرا در معرض تفرقه آرد.
شعاعلغتنامه دهخداشعاع . [ ش ُ ] (ع اِ) خار خوشه . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). داس خوشه . (مهذب الاسماء). بیخ خوشه ٔ جو و گندم . (مقدمه ٔ لغت میر سیدشریف جرجانی ص 23). رجوع