۱. متفرق.
۲. پریشان؛ منتشر؛ پاشیدهشده.
۱. پاشیده، پخش، پخشوپلا، ولو
۲. پریشان، متشتت، متفرق
۳. نابسامان، نامضبوط، نامنظم
۴. منثور
۵. متواری، تارومار، متلاشی
۶. شایع، منتشر
۷. تنک
۸. جدا، رها، منفک ≠ مجموع
broadcast, diffuse, diffusive, discursive, excursive, far-flung, rife, scattering, sparse, straggly, unfocused