پراوادیلغتنامه دهخداپراوادی . (اِخ ) شهری است واقع در صد هزارگزی جنوب شرقی سلستره به بلغار به بیست و پنج هزارگزی غربی وارنه بر ساحل رودی بهمین نام و آن قصبه ای است دارای 4700 تن سک
پالادیللغتنامه دهخداپالادیل . (اِخ ) (امیل ...) قول ساز و موسیقی دان فرانسوی . مولد بسال 1844م ./ 1259 هَ . ق . در من پِلیه و وفات در سنه ٔ 1926م .1344/ هَ . ق . وی آهنگهای ابتکاری
پالادیولغتنامه دهخداپالادیو. [ ی ُ ] (اِخ ) (آندرِآ) معمار ایتالیائی . مولد ویسانس جانشین برامانته و میکل آنژ در ساختمان کلیسای سن پیِر. وی قصرهای عدیده در وِنسی بساخته است . مولد
پالادیوملغتنامه دهخداپالادیوم . (اِخ ) مجسمه ٔ چوبین پالاس که بنابر اساطیر یونانی طالع شهر ترواده بحفظ آن منوط بود و اولیس و دیومد به ربودن آن دست یافتند. و بروایتی دیگر اِنه آنرا ه
پالادیوملغتنامه دهخداپالادیوم . (فرانسوی ، اِ) فلزی سفیدرنگ ومحکم از خواص آن نشف مولّد الماء (ئیدروژن ) است و وزن مخصوص آن 11/9 و در 1500 درجه حرارت ذوب میشود.
پرآرایشلغتنامه دهخداپرآرایش . [ پ ُ ی ِ ] (ص مرکب ) سخت آراسته و مزیَّن : سه دیگر که با داد و بخشایش است ز تاجش زمانه پرآرایش است .فردوسی .
پرهیاهوئیلغتنامه دهخداپرهیاهوئی . [ پ ُ هََ یا ] (حامص مرکب ) پرآوازی . بسیاری داد و فریاد. بسیاری آوازهای درهم .
ارغوانفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (زیستشناسی) گلی سرخرنگ و پیوسته به ساقه که پیش از ظاهر شدن برگها شکفته میشود.۲. (زیستشناسی) گیاه این گل با برگهای گرد که در اول بهار گل میدهد و قسمته
پالادیللغتنامه دهخداپالادیل . (اِخ ) (امیل ...) قول ساز و موسیقی دان فرانسوی . مولد بسال 1844م ./ 1259 هَ . ق . در من پِلیه و وفات در سنه ٔ 1926م .1344/ هَ . ق . وی آهنگهای ابتکاری
پالادیولغتنامه دهخداپالادیو. [ ی ُ ] (اِخ ) (آندرِآ) معمار ایتالیائی . مولد ویسانس جانشین برامانته و میکل آنژ در ساختمان کلیسای سن پیِر. وی قصرهای عدیده در وِنسی بساخته است . مولد
پالادیوملغتنامه دهخداپالادیوم . (اِخ ) مجسمه ٔ چوبین پالاس که بنابر اساطیر یونانی طالع شهر ترواده بحفظ آن منوط بود و اولیس و دیومد به ربودن آن دست یافتند. و بروایتی دیگر اِنه آنرا ه