پرآرایشلغتنامه دهخداپرآرایش . [ پ ُ ی ِ ] (ص مرکب ) سخت آراسته و مزیَّن : سه دیگر که با داد و بخشایش است ز تاجش زمانه پرآرایش است .فردوسی .
پرآرزولغتنامه دهخداپرآرزو. [ پ ُ ] (ص مرکب ) سخت آرزومند : بمانم پر از درد و اندوه و خشم پر از آرزو دل ، پراز آب چشم .فردوسی .
پرارادتلغتنامه دهخداپرارادت . [ پ ُ اِ دَ ] (ص مرکب ) باخلوص و حسن نیتی بسیار : بر کوشیار آمد از راه دوردلی پرارادت سری پرغرور.سعدی .
پرارزلغتنامه دهخداپرارز. [ پ ُ اَ ] (ص مرکب ) که ارزش بسیار دارد. بسیار ارزنده . پرقیمت . پرارج . ارجمند. بهادار.
پرآرایشلغتنامه دهخداپرآرایش . [ پ ُ ی ِ ] (ص مرکب ) سخت آراسته و مزیَّن : سه دیگر که با داد و بخشایش است ز تاجش زمانه پرآرایش است .فردوسی .
پرآرزولغتنامه دهخداپرآرزو. [ پ ُ ] (ص مرکب ) سخت آرزومند : بمانم پر از درد و اندوه و خشم پر از آرزو دل ، پراز آب چشم .فردوسی .
پرارادتلغتنامه دهخداپرارادت . [ پ ُ اِ دَ ] (ص مرکب ) باخلوص و حسن نیتی بسیار : بر کوشیار آمد از راه دوردلی پرارادت سری پرغرور.سعدی .
پرارزلغتنامه دهخداپرارز. [ پ ُ اَ ] (ص مرکب ) که ارزش بسیار دارد. بسیار ارزنده . پرقیمت . پرارج . ارجمند. بهادار.