پدیدۀ پنهانسازobscuring phenomenonواژههای مصوب فرهنگستانهر پدیدۀ جوّی، بهجز ابر، که در محل دیدبانی، بخشی از آسمان را پنهان میکند متـ . پنهانساز 2 obscuration
پدیدۀ جوّیatmospheric phenomenonواژههای مصوب فرهنگستاندر عملیات دیدبانی جوّی، هر رویداد قابلرؤیت جوّی که اهمیت فیزیکی ویژه داشته باشد
پدیدۀ دُمسنگینheavy-tailed phenomenon/ heavy-tail phenomenonواژههای مصوب فرهنگستانپدیدهای که احتمال مشاهدۀ مقادیر بزرگ در آن نسبتاً زیاد است
پدیدۀ کوه یخiceberg phenomenonواژههای مصوب فرهنگستانپنهان ماندن بخش اعظم ابعاد یک بیماری به علت کمتوجهی یا عدم تشخیص درست یا امتناع از اطلاعرسانی
سقف 1ceilingواژههای مصوب فرهنگستان[حملونقل هوایی] بیشترین ارتفاع فشاریِ قابلدستیابی هواپیما [علوم جَوّ] ارتفاع پایینترین لایۀ ابر یا هر پدیدۀ جوّیِ مانع دید
تارمیغلغتنامه دهخداتارمیغ. (اِ مرکب ) بخاریست که در ایام زمستان روی هوا پدید آید و آن چنان بود که هوایی که مماس بودبر زمین دودی شود که اطراف را تیره گرداند و آنرا «تمن » و «ماغ »
بادلغتنامه دهخداباد. (اِ) هوایی که بجهت معینی تغییر مکان میدهد. هوایی که بسرعت بجهتی حرکت کند. ریح . ج ، ریاح .ریحه . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ). تُرهة. رکاب السحاب . اَوب
تاریلغتنامه دهخداتاری . (ص ) مخفف تاریک . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تیره و تاریک . (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ). تاریک . (جهانگیری ). تیره و تار. (انجمن آرا). تار. تاران . تارین