پدیدآور منسوبattributed author,supposed author, presumed authorواژههای مصوب فرهنگستانکسی که براساس شواهد گمان میرود پدیدآور یک اثر مشخص باشد
پدیدآور اصلیprimary authorواژههای مصوب فرهنگستانپدیدآوری که نام او، در آثاری که دو یا چند پدیدآور همکار دارند، پیش از دیگر پدیدآوران در مأخذ اصلی اطلاعات (chiefsource of information) میآید
پدیدآور تنالگانیcorporate authorواژههای مصوب فرهنگستانسازمان یا مؤسسه یا هرنوع شخصیت حقوقی که اثری را پدید آورده باشد
پدیدآور دروغینsuppositious authorواژههای مصوب فرهنگستانکسی که بهقصد کلاهبرداری، خود را در جای پدیدآور اصلی قرار میدهد
هاشمیلغتنامه دهخداهاشمی . [ ش ِ ] (ص نسبی ) منسوب به هاشم که جد عبداﷲ و پدر عبدالمطلب و پسر عبدمناف بود. (الانساب سمعانی ) (آنندراج ). کسی که از نژاد هاشم جد پیغمبر اسلام باشد. (
بیزانسیلغتنامه دهخدابیزانسی . (ص نسبی ) منسوب به بیزانس . از مردم بیزانس .معماری و هنر بیزانسی : سبکی در معماری و هنر که از ترکیب شیوه های یونانی و شرقی در ناحیه ٔ مدیترانه ٔ شرقی
عینکیلغتنامه دهخداعینکی . [ ع َ / ع ِ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به عینک . آنکه عینک به چشم زند. کسی که عادت به عینک زدن دارد. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به عینک شود.- مار عینکی ؛ نوع
روشناییلغتنامه دهخداروشنایی . [ رَ ش َ ] (حامص ، اِ) معروف است که در مقابل تاریکی باشد. (برهان قاطع). صاحب غیاث اللغات و به تبعیت از اوآنندراج آرد: مرکب از روشنا که مخفف روشنان است
مغاکلغتنامه دهخدامغاک . [ م َ ] (اِ) گو باشد در زمین و لان نیز گویند. (فرهنگ اسدی ). از «مَغ» + «اک » (پسوند)... در اوراق مانوی (پارتی )، «مگ دگ » (سوراخ ، غار) = «مغادگ » . در