پخش یکجانبهsingle diffusionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پخش ایمنیشناختی که در آن پادگن ثابت میمانَد و پادتن به سمت آن حرکت میکند یا برعکس
پخشلغتنامه دهخداپخش . [ پ َ ] (ص ) پهن . پخت . (فرهنگ فارسی معین ). || پراکنده . پاشیده .- پخش شدن ؛ با زمین هموار شدن . خرد شدن : ز تیغش همی لعل شد باد و گردز گرزش همی پخش شد