پخش ایمنیشناختیimmunodiffusion, gel diffusionواژههای مصوب فرهنگستانروشی در ایمنیشناسی که اساس آن پخش پادگن و پادتن در یک محیط نیمهجامد مانند آگار (Agar) و واکنش رسوبی آنها به یکدیگر است
پخشلغتنامه دهخداپخش . [ پ َ ] (ص ) پهن . پخت . (فرهنگ فارسی معین ). || پراکنده . پاشیده .- پخش شدن ؛ با زمین هموار شدن . خرد شدن : ز تیغش همی لعل شد باد و گردز گرزش همی پخش شد
پخش دوجانبهdouble diffusion, double immunodiffusionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پخش ایمنیشناختی که در آن پادگن و پادتن به سوی هم حرکت میکنند
پخش یکجانبهsingle diffusionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پخش ایمنیشناختی که در آن پادگن ثابت میمانَد و پادتن به سمت آن حرکت میکند یا برعکس