moveدیکشنری انگلیسی به فارسیحرکت، اقدام، نقل مکان، جنبش، تکان، تغییر مکان، نوبت حرکت یابازی، حرکت دادن، حرکت کردن، جنبیدن، تکان دادن، بجنبش دراوردن، بازی کردن، بحرکت انداختن، وادار کردن، ت
پارتلغتنامه دهخداپارت . (اِخ ) پارث . پَرث َوَ. نام خراسان کنونی یکی از خترپت نشینهای هخامنشی . بعهد سلوکیان . دولت اشکانی دراین ناحیت تشکیل شد و بقایای نفوذ اخلاف اسکندر را از
هادریانلغتنامه دهخداهادریان . (اِخ ) امپراتور روم ، که پس از مرگ تراژان در سال 117م . به جای وی نشست . آپ پیان اسکندرانی مورخ یونانی که در ابتدای قرن دوم میلادی به دنیا آمده است با
اطینالغتنامه دهخدااطینا. [ اَ ] (اِخ ) معرب آتن که بصورت آطنه و اتینا و اثینه وآتنه و آطن و آتن آمده است . صاحب قاموس کتاب مقدس در ذیل اطینا یا اتینا آرد: (شهر منرفا) و از بزرگتر
اثینهلغتنامه دهخدااثینه . [ اَ ن َ ] (اِخ ) صورتی از نام آطن ، کرسی یونان . مؤلف قاموس کتاب مقدس ذیل اتینا آرد: اتینا (شهر منرفا)و بزرگترین شهرهای اتیکاست در یونان و بر خلیج سال