پاسائیکلغتنامه دهخداپاسائیک . (اِخ ) شهری به اتازونی در کشور نیوجرزی دارای 8000 تن سکنه و آن مرکز صنعت ریسندگی و کالسکه سازی است . و ناحیه ای به همین نام بر ساحل رود پاسائیک دارای
پاسادلغتنامه دهخداپاساد. (اِ) صیانت باشد و آن محافظت کردن است خود را از سخنان هزل و قبیح و افعال شنیعه و قبیحه . (برهان ).
پاسادنالغتنامه دهخداپاسادنا. [ دِ ] (اِخ ) شهری به اتازونی در کالیفرنیا دارای 80000 تن سکنه و رصدخانه ای در کوه ویلسن .
پاسارلغتنامه دهخداپاسار. (اِ مرکب ) (از پای و سار مرادف مانا و مان و معنی ترکیبیه بپاگذاشته شده . رشیدی ). تیپا. لگد. (برهان ). || در اصطلاح نجاران ، تخته هائی که میان تُنُکه هاف
پاسارلغتنامه دهخداپاسار. (اِخ ) رودی به شمال شرقی آلمان (ایالت پروس شرقی ) و آن از نجد باتلاقی هوکرلاند سرچشمه میگیرد و بجانب شمال جاری است و برونشبرگ را مشروب سازد و به خلیج فری
meshدیکشنری انگلیسی به فارسیمش، شبکه، سوراخ، بافته، سوراخ تور پشه بند، چشمه، بدام انداختن، گیر انداختن، شبکه ساختن، تور ساختن، درهم گیرافتادن، تور مانند یا مشبک کردن
پاسائیکلغتنامه دهخداپاسائیک . (اِخ ) شهری به اتازونی در کشور نیوجرزی دارای 8000 تن سکنه و آن مرکز صنعت ریسندگی و کالسکه سازی است . و ناحیه ای به همین نام بر ساحل رود پاسائیک دارای
پاسادلغتنامه دهخداپاساد. (اِ) صیانت باشد و آن محافظت کردن است خود را از سخنان هزل و قبیح و افعال شنیعه و قبیحه . (برهان ).
پاسادنالغتنامه دهخداپاسادنا. [ دِ ] (اِخ ) شهری به اتازونی در کالیفرنیا دارای 80000 تن سکنه و رصدخانه ای در کوه ویلسن .
پاسارلغتنامه دهخداپاسار. (اِ مرکب ) (از پای و سار مرادف مانا و مان و معنی ترکیبیه بپاگذاشته شده . رشیدی ). تیپا. لگد. (برهان ). || در اصطلاح نجاران ، تخته هائی که میان تُنُکه هاف
پاسارلغتنامه دهخداپاسار. (اِخ ) رودی به شمال شرقی آلمان (ایالت پروس شرقی ) و آن از نجد باتلاقی هوکرلاند سرچشمه میگیرد و بجانب شمال جاری است و برونشبرگ را مشروب سازد و به خلیج فری