پتوسلغتنامه دهخداپتوس . [ پ ِ ] (اِخ ) مردی رومی که او را به تهمت مخالفت با کُلد امپراطور روم محکوم به مرگ کردند و زن او مسماة به آرّی آرّیا پیش از او خود را بکشت و قبل از مرگ ب
پتاسلغتنامه دهخداپتاس . [ پ ُ ] (فرانسوی ، اِ) پُطاس . ئیدروکسید پتاسیم که بدان پتاس محرق گویند. رجوع به پطاس محرق شود.
پترس بورگلغتنامه دهخداپترس بورگ . [ پ ِ ت ِ ] (اِخ ) نام عده ای از شهرهای اتازونی و از آن جمله شهری در کشور ایلّینوی مرکز ناحیه ٔ مِنارد بر ساحل سانگامن دارای 4700 تن سکنه و دیگر شهر
پترسبورگلغتنامه دهخداپترسبورگ . [ پ ِ ت ِ ] (اِخ ) یا سَن پترسبورگ . سَن پطرزبورغ . پطرزبورغ . پتروگراد. که اکنون لنین گراد نامیده میشود. این شهر در دوره ٔ تزارها پایتخت روسیه بود و
پترسنیلغتنامه دهخداپترسنی . [ پ ِ رُ س ِ ] (اِخ ) شهرکی از مجارستان در ترانسیلوانی بر ساحل زسیلی از شعب دانوب دارای 3800 تن سکنه .
اشکلغتنامه دهخدااشک . [ اَ ] (اِخ ) بیست ودوم یا بلاش اول . فرزند ونن بود و پس از مرگ وی در51 یا 52 م . به تخت نشست . وی آخرین شاه نامی اشکانی است و پس از او دولت اشکانی رو به
شمشاطلغتنامه دهخداشمشاط. [ ش َ ] (اِخ ) نام موضعی است .(از ناظم الاطباء). شهری است از آن شهر است ابوالربیع محمدبن زیاد شمشاطی محدث . (منتهی الارب ). شمشاط از اقلیم پنجم است [ از
پتاسلغتنامه دهخداپتاس . [ پ ُ ] (فرانسوی ، اِ) پُطاس . ئیدروکسید پتاسیم که بدان پتاس محرق گویند. رجوع به پطاس محرق شود.
پترس بورگلغتنامه دهخداپترس بورگ . [ پ ِ ت ِ ] (اِخ ) نام عده ای از شهرهای اتازونی و از آن جمله شهری در کشور ایلّینوی مرکز ناحیه ٔ مِنارد بر ساحل سانگامن دارای 4700 تن سکنه و دیگر شهر