پتانسیل شتابدهaccelerating potentialواژههای مصوب فرهنگستانولتاژ مثبت زیادی که به الکترود شتابدهندۀ الکترون وارد میشود
پتانسیلفرهنگ انتشارات معین(پُ یِ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - ظرفیت انجام کار، توانایی برای کار. 2 - کاری که میدان گرانسی یا میدان الکتروستاتیکی ، با علامت مخالف ، انجام می دهد تا واحد جرم یا وا
پتانسیلفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (فیزیک) توانایی انجام کار.۲. [مجاز] توانایی بالقوه برای رشد، توسعه، و پیشرفت.
پتانسیلpotentialواژههای مصوب فرهنگستانکاری که میدان گرانشی یا میدان ایستابرقی/ الکترواستاتیکی، با علامت مخالف، انجام میدهد تا واحد جرم یا واحد بار الکتریکی مثبت از نقطۀ مرجع تا نقطۀ مورد نظر جابهج
شتابدهندۀ دومرحلهایtandem acceleratorواژههای مصوب فرهنگستانشتابدهندهای ایستابرقی/ الکترواستاتیکی که در آن یونهای منفی هیدروژن از پتانسیل زمین تا پتانسیل زیاد شتاب میگیرند و سپس با گذار از محفظهای گازی یا برگهای نا
برقلغتنامه دهخدابرق . [ ب َ ] (ع اِ) ابرنجک . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی ). روشنیی که آنرا بفارسی درخش گویند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آتشک . (برهان ). آتشه . (ترجمان علامه ٔ جرجانی