پایبندی کاربرuser engagementواژههای مصوب فرهنگستانمعیاری برای ارزیابی پاسخ فردی کاربران به انواع پیشنهادهای مربوط به خدمات و محصولات و وبگاهها و مانند آنها
مسئلۀ پایبندیcommitment problemواژههای مصوب فرهنگستاناعتبار قول و پیمان خصوصاً در مواقعی که التزام قانونی ناممکن یا پرهزینه است
پایبندفرهنگ مترادف و متضاد۱. اسیر، پایبست، گرفتار، مقید ۲. اساس، بنیاد، بن، بیخ، پی ۳. دلباخته، هواخواه ۴. خلخال ۵. بخو، زنجیر، کند ۶. بند، دوال ≠ مجرد
پرهیزگاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات پرهیزکاری، پارسایی، عفت، پاکدامنی، قداست، انسانیت، پایبندی بهاصول اخلاقی، عصمت، عفاف، تقوا، درستکاری، درستی، عدل، اخلاقیات رهایی ازتعلقات دنیو
شکالفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهپایبند ستور؛ ریسمانی که به چهار دستوپای اسب یا استر میبندند: ◻︎ خاطر آرد پس شکال اینجا ولیک / بسکُلد اشکال را استور نیک (مولوی: ۳۷۹).
اعتبار سیاستpolicy creadibilityواژههای مصوب فرهنگستانمیزان پایبندی دولتها به سیاستهای اعلامشده متـ . اعتبار2 credibility