پایۀ آزمایشtest standواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای برای آزمایش و راهاندازی موتور شامل تجهیزات روشن کردن موتور و اتصال آن به یک جایگاه دارای تجهیزات واپایی و پایشگری
پایۀ دماسنجthermometer supportواژههای مصوب فرهنگستانابزاری که دماسنجهای کمینه و بیشینه را در وضعیت مناسب برای اندازهگیری در ابزارپوش نگهداری میکند
پایۀ اَبرcloud baseواژههای مصوب فرهنگستانپایینترین تراز جوّ که در آن هوا دارای کمیت قابلمشاهدهای از ذرات اَبر است
پایۀ انتهاییterminal abutmentواژههای مصوب فرهنگستاندندان طبیعی یا کاشتینۀ دندانی (dental implant) در هریک از دو انتهای پل که باعث نگه داشتن آن میشود
پایۀ انگشتی پیستونpiston boss,piston pin bossواژههای مصوب فرهنگستانبرآمدگی دور حفرۀ انگشتی در داخل پیستون که انگشتی در آن قرار دارد
جذبلغتنامه دهخداجذب . [ج َ ] (ع مص ) کشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ضد دفع. مقابل دفع. (از اقرب الموارد). کشیدن بسوی خود. (ناظم الاطباء). د
پایشواژهنامه آزادپایِش به معنی نظارت است و منظور از آن هشیاری از وضعیت یک سامانه یا پدیده از راه مشاهده دگرگونیهایی است که ممکن است با گذر زمان در آن سامانه یا پدیده رخ دهد. ام
کلاس(واحد درسی)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط د درسی)، پایه، ترم، دوره، واحد، ماده، مادۀ امتحانی مواد درسی:مکالمه، زبان، ریاضیات، فیزیک، شیمی، کارگاه، آزمایشگاه، درس سمینار، کنفرانس
اشتقاقlead 1واژههای مصوب فرهنگستانهریک از قطعات رسانای متصل به الکتروقلبنگار که از دو یا چند الکترود متصل به بخش خاصی از بدن تشکیل میشود و برای آزمایش فعالیت الکتریکی و پایش تغییرات پتانسیل ال
زورآزمالغتنامه دهخدازورآزما. [ زْ / زِ ] (نف مرکب ) زورآزمای . زورآزماینده . آنکه زور و نیروی خویش را به معرض آزمایش درآورد. کسی که با دیگری دست و پنجه نرم کند. پهلوان . (فرهنگ فار