پایورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام پایور، مأمور، افسر، عضوهیئت گماشته کمیته، هیئت، کمیسیون، شورا، عضو شورا گروه کاری، مشاور، صاحب جواز امین، آژانس، عامل، مسئول زندانبان و
سرپاسبانلغتنامه دهخداسرپاسبان . [ س َ ] (اِ مرکب )پایور شهربانی . مانند گروهبان ارتش . (فرهنگستان ).