پایداری ذاتیinherent stabilityواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پایداری هواگرد در هنگام پرواز که ناشی از ویژگیهای طراحی و نوع پیکربندی آن است
پایداری ذاتی سامانۀ برقinherent stability of a power systemواژههای مصوب فرهنگستانپایداری یک سامانۀ برق بهنحویکه حتی بدون واپایش خودکار نیز برقرار باشد
پایداریلغتنامه دهخداپایداری . (حامص مرکب ) مقاومت . تاب . استقامت . ایستادگی . پافشاری . دوام : چو دیدند لهاک و فرشیدوردچنان پایداری از آن شیرمرد. فردوسی .باستواری جان و بپایداری ک
پایداریفرهنگ مترادف و متضاداستقامت، استواری، پایمردی، تحمل، ثبات، ثبوت، دوام، مدافعه، مداومت، مقاومت ≠ ناپایداری
پایداری آونگیpendulum stabilityواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پایداری ذاتی هواگرد ناشی از فاصلۀ عمودی زیاد بین بالاترین نقطۀ اعمال نیروی برآر در بالها و پایینترین نقطۀ گرانیگاه
بقافرهنگ نامها(تلفظ: baqā) (عربی) باقی بودن ، ماندگار بودن ؛ پایداری ، پایندگی؛ (در عرفان) عبارت است از بدایت سیر فی الله ، چه سیر الی الله وقتی منتهی شود که بادیهی وجود را
دواملغتنامه دهخدادوام . [ دَ ] (ع اِمص ) پایداری . ثبات . پایندگی . پیوستگی . (یادداشت مؤلف ). همیشگی . (آنندراج ) (السامی فی الاسامی ) (دهار) : این کمال ملک او جوید به سعد از
رینیلغتنامه دهخدارینی . [ رَ / رِ ] (ص نسبی ) در اصطلاح تصوف ،ذاتی . طبعی . ختمی . (یادداشت مؤلف ) : اما حجاب دو است : یکی حجاب رینی ... و یکی حجاب غینی و این زود برخیزد... پس
جوهریلغتنامه دهخداجوهری . [ ج َ / جُو هََ ] (ص نسبی ) منسوب است به جوهر. هر چیز جوهردار و صاحب جوهر. (برهان ). || گوهرفروش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). جواهرفر