۱. پاینده؛ جاویدان؛ باقی: ◻︎ نباشد همی نیک و بد پایدار / همان به که نیکی بُوَد یادگار (فردوسی: ۱/۸۵).
۲. برقرار.
۳. استوار؛ ثابت.
استوار، بادوام، باقی، برقرار، پابرجا، پایا، ثابت، جاوید، جاویدان، لایزال، ماندنی، محکم، مدام، مستدام، مستقر، مقاوم، نوشه، واثق ≠ ناپایدار، سست
adamant, abiding, constant, enduring, firm, inalterable, incessant, indissoluble, lasting, perennial, persistent, resistant, stable, strong, survivable, undying, unfailing