پایة دیرکtabernacle, mast trunkواژههای مصوب فرهنگستانسازة مستحکمی بر روی عرشة شناور که بخش تحتانی دیرک را با پیچ و مهره از دو سمت به آن وصل میکنند و حرکات جانبی دیرک بر روی آن انجام میشود
پایة دارکdavit standواژههای مصوب فرهنگستانستونی توخالی که پاشنة دارک در داخل آن مینشیند و بهکمک طوق دارک به انتهای آن فرومیرود و محکم میشود
قرقرة پای دیرکderrick heel block, lead blockواژههای مصوب فرهنگستانقرقرهای متصل به پای دیرک که کشندة بار از روی آن عبور میکند و به طرف دوار هدایت میشود
پایهلغتنامه دهخداپایه . [ ی ِ ] (اِخ ) آلفونس . وکیل دعاوی فرانسوی متولد در سواسون . مؤلف کتابهای سودمند در تاریخ حقوق .
ستونفرهنگ انتشارات معین(سُ) (اِ.) 1 - پایة سنگی یا چوبی یا سیمانی که در زیر بنا سازند. 2 - دیرک خیمه . 3 - دسته ای از سربازان که پشت سر هم در یک خط حرکت کنند.
pillarدیکشنری انگلیسی به فارسیستون، رکن، پایه، ارکان، جرز، عمود، دیرک، ستون بتون ارمه، میله، ستون ساختن
پادیرلغتنامه دهخداپادیر. (اِ مرکب ) چوبی بود که پیش دیوار شکسته یا زیر آن نهند مانند ستون تا دیوار نیفتد. (حواشی فرهنگ اسدی نسخه ٔ نخجوانی ). شمع. دیرک : نه پادیر باید ترا نه ستو
ستونلغتنامه دهخداستون . [ س ُ ] (اِ) عماد. عمود. پهلوی «ستون » ، اوستا «ستونه » (ستون )، هندی باستان «ستهونا» (ستون )، کردی «ستون »، «ایستون »، افغانی «ستن » . و رجوع کنید به اس
ستونفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. پایۀ سنگی یا آجری یا سیمانی که در زیر بنا ساخته شود؛ پایهای که از آهن و سیمان در زیر ساختمان برپا کنند.۲. (نظامی) دستهای از سربازان که پشت سر هم در یک خط ح