حاقدلغتنامه دهخداحاقد. [ ق ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حقد. کینه ورز. کینه ور. کین ور. بدخواه . بداندیش .
حقدلغتنامه دهخداحقد. [ ح َ ] (ع مص ) کینه در دل گرفتن . سؤالظن فی القلب علی الخلائق لاجل العداوة. (تعریفات ). منتظر فرصت کین کشی بودن . || نباریدن باران . || برنیامدن چیزی از کان . (منتهی الارب ).
حقدلغتنامه دهخداحقد. [ ح َ / ح َ ق َ / ح ِ ] (ع مص ) کینه گرفتن بر. (منتهی الارب ). کینه گرفتن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از مهذب الاسماء). کینه در دل گرفتن .
حقدلغتنامه دهخداحقد. [ ح ِ ] (ع اِ) کینه . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (دهار). غضب ثابت . (اقرب الموارد). ضمد. (تاج المصادر بیهقی ). کین . (منتهی الارب ). اِحنة. غل . هو طلب الانتقام و تحقیقه ؛ ان الغضب اذا لزم کظمه لعجز عن التشفی فی الحال رجع الی الباطن و احتقن فیه فصار حقداً. (تعریفات ).
حقطلغتنامه دهخداحقط. [ ح َ ق َ ] (ع اِ) سبکی جسم و بسیاری حرکت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سبکی تن .
پاکتلغتنامه دهخداپاکت . [ ک َ ] (از فرانسوی ، اِ) (از اصل فرانسوی پاکه ، بسته ) و در فارسی محفظه ای از کاغذ نامه را گویند.
پاکتفرهنگ فارسی عمید۱. کیسۀ کاغذی یا پلاستیکی که در آن نامه یا چیز دیگر بگذارند.۲. بستۀ کوچک کاغذی یا مقوایی: پاکت سیگار.۳. [مجاز] نامه.
پاکتلغتنامه دهخداپاکت . [ ک َ ] (از فرانسوی ، اِ) (از اصل فرانسوی پاکه ، بسته ) و در فارسی محفظه ای از کاغذ نامه را گویند.
پاکتفرهنگ فارسی عمید۱. کیسۀ کاغذی یا پلاستیکی که در آن نامه یا چیز دیگر بگذارند.۲. بستۀ کوچک کاغذی یا مقوایی: پاکت سیگار.۳. [مجاز] نامه.