پاچراغفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. جایی که چراغ بگذارند.۲. جایی در مسجد یا تکیه یا زورخانه که چراغ روشن کنند.
پاچراغیلغتنامه دهخداپاچراغی . [ چ َ / چ ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب )پولی که دکانداران در اوّل شب آنگاه که چراغ روشن می کردند بپای چراغ می نهادند و سپس به فقیر میدادند.
پاچراغیفرهنگ انتشارات معین( ~.) (اِمر.) 1 - جای گذاشتن چراغ در خانه یا دکان . 2 - پولی که تماشاگران در زورخانه و مانند آن پای چراغ می گذارند. 3 - پولی که دکانداران سر شب پای چراغ می نهاد
پاچراغیفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. جای گذاشتن چراغ در خانه.۲. [مجاز] پولی که مردم در زورخانه و بعضی جاهای دیگر پای چراغ میگذارند.
پاترالغتنامه دهخداپاترا.(اِخ ) محلی خرم و نَزه در لیکیه نزدیک مصب ّ رود اکسانتوس برابر جزیره ٔ رُدِس . (از قاموس کتاب مقدّس ).
پاچراغیلغتنامه دهخداپاچراغی . [ چ َ / چ ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب )پولی که دکانداران در اوّل شب آنگاه که چراغ روشن می کردند بپای چراغ می نهادند و سپس به فقیر میدادند.
شیره کش خانهلغتنامه دهخداشیره کش خانه . [ رَ / رِ ک َ / ک ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) شیره خانه . شیرک خانه . محلی که در آنجا شیره ٔ تریاک کشند. پاچراغ (در تداول مردم خراسان ). (یادداشت مو
نوشتنلغتنامه دهخدانوشتن . [ ن َ وَ ت َ ] (مص ) پیچیدن . (غیاث اللغات ) (برهان قاطع) (آنندراج ). درنوردیدن . (برهان قاطع). نوردیدن . (غیاث اللغات ). لای چیزی پیچیدن : چو آن خردرا
پاترالغتنامه دهخداپاترا.(اِخ ) محلی خرم و نَزه در لیکیه نزدیک مصب ّ رود اکسانتوس برابر جزیره ٔ رُدِس . (از قاموس کتاب مقدّس ).