پاپیونلغتنامه دهخداپاپیون . [ پی یُن ْ ] (فرانسوی ، اِ) پروانه . || نوعی دستمال گردن به شکل پروانه .
پاپیونلغتنامه دهخداپاپیون . [ یُن ْ ] (اِ) نوعی از بوزینه به افریقا، کوتاه بالا و پرقوت با سری بزرگ و دمی کوتاه .
پاپیونواژهنامه آزاد(فرانسه) پروانه؛ در فارسی، دو وَر پُفِ زینتی. نوعی تزئین پارچه ای به شکل پروانه، برای لباس انسان. نوعی کراوات پروانه ای شکل.
پاپیونفرهنگ انتشارات معین[ فر. ] ( اِ.) 1 - پیرایه ای معمولاً پارچه ای به شکل پروانه ، که با کش یا قیطان به یقه یا موی سر بسته می شود. 2 - نوار یا روبانی که به شکل پروانه گره خورده است
تخت جمشیدلغتنامه دهخداتخت جمشید. [ ت َ ت ِ ج َ ] (اِخ ) تخت جمشید آثار باقیمانده ٔ ارک و کاخ داریوش اول هخامنشی است ، که پس از گذشتن 189 سال از آغاز بنای آن ، اسکندر مقدونی ساختمان ه
پالیوملغتنامه دهخداپالیوم . [ پال لیو ] (لاتینی ، اِ) ردای فراخ یونانیان قدیم که رومیان نیز از آغاز جمهوری معمول داشتند. || نواری از پارچه ٔ پشمی سپید دارای صلیب سیاه که پاپ بر رو
قره تیکانلغتنامه دهخداقره تیکان . [ ق َ رَ ](ترکی ، اِ مرکب ) سیاه تلو. درختچه ای است خاردار که نام علمی آن پالیوس اسپیناکریستی میباشد. این درختچه در سراسر جنگلهای شمال در جلگه و میا
اشپیختنلغتنامه دهخدااشپیختن . [ اِ ت َ ] (مص ) شپیختن . اشپوختن . اشبوختن . پاشیدن اعم از آب و جز آن . گل نم زدن . ترشح کردن : چوک ز شاخ درخت خویشتن آویخته بانگ کنان تا سحر آب دهان
خربق اسودلغتنامه دهخداخربق اسود. [ خ َ ب َ ق ِ اَ وَ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بیخ گیاهی است سیاه و پرگره و گرههای او مجوف و اکثر با تدویر و ریشهای سیاه و باریک از آن رسته و برگش شبیه