26 فرهنگ

339 مدخل


پاپی

pāpey

در پی؛ پیرو.
⟨ پاپی بودن: (مصدر لازم) [مجاز] = ⟨ پاپی شدن
⟨ پاپی شدن: (مصدر لازم) [مجاز]
۱. در پی کسی یا کاری بودن؛ کسی یا کاری را دنبال کردن.
۲. در امری اصرار ورزیدن.

۱. متعرض
۲. پافشاری، اصرار

after, apostolic, papacy, papal, pontifical