پاپی بودنلغتنامه دهخداپاپی بودن . [ پ َ / پ ِ دَ ] (مص مرکب ) در امری اصرار ورزیدن . تعقیب آن کردن .
پاالیلغتنامه دهخداپاالی . [ اُ ] (اِخ ) پاسکال . یکی از وطن پرستان کُرس که بسال 1755 م . (1168 هَ . ق .) به ریاست جزیره ٔ کُرس رسید و جز قسمتی از ساحل آن جزیره را به اختیار اهالی
پاپی بودنلغتنامه دهخداپاپی بودن . [ پ َ / پ ِ دَ ] (مص مرکب ) در امری اصرار ورزیدن . تعقیب آن کردن .
پاالیلغتنامه دهخداپاالی . [ اُ ] (اِخ ) پاسکال . یکی از وطن پرستان کُرس که بسال 1755 م . (1168 هَ . ق .) به ریاست جزیره ٔ کُرس رسید و جز قسمتی از ساحل آن جزیره را به اختیار اهالی
پاالیلغتنامه دهخداپاالی . [ اُ ] (اِخ ) هیاسینت . سرداری از مردم کرس . مولد او در حدود سال 1690 م . (1101هَ . ق .) نزدیک کرت (کُرس ) و در سنه ٔ 1768 م . (1181 هَ . ق .) در ناپل د