پامیهلغتنامه دهخداپامیه . [ ی ِ ] (اِخ ) کرسی آریژ در 19 کیلومتری شمال فوآ بر ساحل رود آریژ دارای 12130 تن سکنه و راه آهن جنوب فرانسه از آن میگذرد و کارخانه های کاغذسازی ، ذوب آه
پاکیهلغتنامه دهخداپاکیه . (اِخ ) اتین . مستشار حقوقی و قاضی فرانسوی ، متولد در پاریس . مؤلف کتاب مباحثی در باب فرانسه ، و آن دائرة المعارف گونه ای منتظم و سودمند است . (1529-161
پامیانی کردنلغتنامه دهخداپامیانی کردن .[ ک َ دَ ] (مص مرکب ) میانجی شدن . وساطت و دلاّلی در خرید و فروش و عقد بیع و نکاح و معاملات دیگر کردن .
پامیرلغتنامه دهخداپامیر. (اِخ ) ناحیه ٔ کوهستانی بسیار مرتفع آسیای مرکزی و در جغرافیا بدو نام «بام دنیا» داده اند هرچند که در خور این نام نیست . قسمت اعظم این سرزمین متعلق به روس
پایه پایهلغتنامه دهخداپایه پایه . [ ی َ / ی ِ ی َ / ی ِ ](ق مرکب ) پلّه پلّه . اندک اندک . تدریجاً : چو خواهی کسی راهمی کرد مه بزرگیش جز پایه پایه مده . اسدی .در تأنی گوید ای عجول خ
پاکیهلغتنامه دهخداپاکیه . (اِخ ) اتین . مستشار حقوقی و قاضی فرانسوی ، متولد در پاریس . مؤلف کتاب مباحثی در باب فرانسه ، و آن دائرة المعارف گونه ای منتظم و سودمند است . (1529-161
پامیانی کردنلغتنامه دهخداپامیانی کردن .[ ک َ دَ ] (مص مرکب ) میانجی شدن . وساطت و دلاّلی در خرید و فروش و عقد بیع و نکاح و معاملات دیگر کردن .
پامیرلغتنامه دهخداپامیر. (اِخ ) ناحیه ٔ کوهستانی بسیار مرتفع آسیای مرکزی و در جغرافیا بدو نام «بام دنیا» داده اند هرچند که در خور این نام نیست . قسمت اعظم این سرزمین متعلق به روس
پای حوضلغتنامه دهخداپای حوض . [ ی ِ ح َ / حُو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پایه ٔ حوض . || رسوائی . (فرهنگ رشیدی ). جای رسوائی و بدنامی . (برهان ).- گرد پای حوض گردیدن ؛ کنایه از آن