پاشالغتنامه دهخداپاشا. (اِ) (مأخوذ از کلمه ٔ پادشاه ) و در تداول ترکان عثمانی صاحب رتبه ٔ پاشائی و آن رتبه ای از مراتب کشوری و لشکری است . || لقبی از القاب آن مملکت . و نیز بمع
کمانگرکلالغتنامه دهخداکمانگرکلا. [ ک َ گ َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دشت سر است که در بخش مرکزی شهرستان آمل واقع است و 325 تن سکنه دارد. زیارتگاهی به نام درویش اسماعیل بین کمانگر و
کدیرلغتنامه دهخداکدیر. [ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلرودپی بخش مرکزی شهرستان نوشهر، کوهستانی و سردسیر، آب آن از چشمه ، شغل اهالی زراعت و گله داری است . سکنه ٔ دایم آنجا نزد
کدیرواژهنامه آزادکدیر لغت نامه دهخدا کدیر. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است در ناحیه ٔ رویان و رستمدار. هنگامی که ملک کیومرث بن بیستون (807- 857 هَ . ق ) اهالی رویان و رستمدار را مجبور سا