پاشالغتنامه دهخداپاشا. (اِ) (مأخوذ از کلمه ٔ پادشاه ) و در تداول ترکان عثمانی صاحب رتبه ٔ پاشائی و آن رتبه ای از مراتب کشوری و لشکری است . || لقبی از القاب آن مملکت . و نیز بمع
پاشالغتنامه دهخداپاشا. (اِخ ) رودخانه ای به شمال غربی روسیه در سرزمینی مردابی . و آن بشاخه هائی تقسیم میشود و بعض این شاخه ها به رودخانه ٔ سویر که ازواردات دریاچه ٔ لادگا است فر
پیاله پاشالغتنامه دهخداپیاله پاشا. [ ل َ ] (اِخ ) (اوزون ) یکی از فرماندهان نیروی دریائی زمان سلطان ابراهیم خان است ، قبلاً رئیس دارالصنایع کشتیهای جنگی بود و برای استخلاص کریمه و نوا
پیاله پاشالغتنامه دهخداپیاله پاشا. [ ل َ ] (اِخ ) امیرالبحر، سلطان سلیمان اول عثمانی . یکی از غازیان و مشاهیر دریانوردان در عصر سلطان سلیم خان قانونی از سنه ٔ 961 هَ .ق . تا 975 مدت چ