پاسخلغتنامه دهخداپاسخ . [ س ُ ] (اِ مرکب ) (از: پات ، ضد. مقابل . و سخون ، گفتار.) جواب . مقابل پرسش . مقابل سؤال : زش از او پاسخ دهم اندر نهان زش به بیداری [ ظ: پیدائی ] میان مردمان . رودکی (از فرهنگ اسدی چ پاول هورن ).آهواز دام
سن عقلی پایهbasal mental age,basal ageواژههای مصوب فرهنگستانسن عقلی که در آن فرد میتواند به همة موارد آزمون معیار پاسخ مناسب بدهد
اجتنابآموزیavoidance learningواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی آموزشی که در آن، موجود زنده با استفاده از پاسخ مناسب و قابل پیشبینی از محرک آزاردهنده اجتناب میکند
پاسخلغتنامه دهخداپاسخ . [ س ُ ] (اِ مرکب ) (از: پات ، ضد. مقابل . و سخون ، گفتار.) جواب . مقابل پرسش . مقابل سؤال : زش از او پاسخ دهم اندر نهان زش به بیداری [ ظ: پیدائی ] میان مردمان . رودکی (از فرهنگ اسدی چ پاول هورن ).آهواز دام
پاسخفرهنگ فارسی معین(سُ) [ په . ] ( اِ.) 1 - جواب . مق . سؤال . 2 - اطاعت . 3 - پذیرفتگی . 4 - کیفر، مکافات . 5 - عوض ، پاداش . 6 - تعبیر خواب ، گزارش رویا.
شکرپاسخلغتنامه دهخداشکرپاسخ . [ ش َ ک َ س ُ ] (ص مرکب ) آنکه سخنان نرم و شیرین در پاسخ میگوید. (ناظم الاطباء).
پاکیزه پاسخلغتنامه دهخداپاکیزه پاسخ . [ زَ / زِ س ُ ] (ص مرکب ) نیکوجواب : شنیدم که بر شاه فرخ بودکه دستور پاکیزه پاسخ بود.ابوشکور.
تلخ پاسخلغتنامه دهخداتلخ پاسخ . [ ت َس ُ ] (ص مرکب ) تلخ زبان . تلخ گفتار. (آنندراج ). کسی که جواب زشت و تلخ میدهد. (ناظم الاطباء) : گل کشمیریان شمشاد خلخ بت شیرین سواد تلخ پاسخ .زلالی (از آنندراج ).
پاسخلغتنامه دهخداپاسخ . [ س ُ ] (اِ مرکب ) (از: پات ، ضد. مقابل . و سخون ، گفتار.) جواب . مقابل پرسش . مقابل سؤال : زش از او پاسخ دهم اندر نهان زش به بیداری [ ظ: پیدائی ] میان مردمان . رودکی (از فرهنگ اسدی چ پاول هورن ).آهواز دام