پاسارلغتنامه دهخداپاسار. (اِ مرکب ) (از پای و سار مرادف مانا و مان و معنی ترکیبیه بپاگذاشته شده . رشیدی ). تیپا. لگد. (برهان ). || در اصطلاح نجاران ، تخته هائی که میان تُنُکه هاف
پاسارلغتنامه دهخداپاسار. (اِخ ) رودی به شمال شرقی آلمان (ایالت پروس شرقی ) و آن از نجد باتلاقی هوکرلاند سرچشمه میگیرد و بجانب شمال جاری است و برونشبرگ را مشروب سازد و به خلیج فری
پاسارلغتنامه دهخداپاسار. [ رُ ] (اِخ ) دماغه ای به جنوب شرقی صقلیه (سیسیل ). و امیرالبحر بینگ بسال 1718 م . با 1130 هَ . ق . اسپانیائیان را بدانجا هزیمت کرد.
پاسارگادلغتنامه دهخداپاسارگاد. (اِخ ) پازارگاد. پارساگد. شهر قدیم ایران . پایتخت کوروش بزرگ . در شمال شرقی تخت جمشید و شیراز. رجوع به پارساگد شود.
پاساروآنگلغتنامه دهخداپاساروآنگ . (اِخ ) شهری به جاوه به 670 هزارگزی جنوب شرقی باتاویا مرکز ایالتی دارای 110000 تن سکنه .