پازهرلغتنامه دهخداپازهر. [ زَ ] (اِ مرکب ) پادزهر : سخن زهر و پازهر و گرم است و سردسخن تلخ و شیرین و درمان و درد. بوشکور.نه هر که دارد پازهر زهر باید خورد. ابوالفتح بستی .که پازه
اصطهباناتلغتنامه دهخدااصطهبانات . [ اِ طَ ] (اِخ ) بخش اصطهبانات در میانه ٔجنوب و خاور شیراز واقع است و جزو ولایت نیریز از استان فارس است . طول آن از قریه ٔ ایج تا خان کب سیزده فرسنگ
پازهرلغتنامه دهخداپازهر. [ زَ ] (اِ مرکب ) پادزهر : سخن زهر و پازهر و گرم است و سردسخن تلخ و شیرین و درمان و درد. بوشکور.نه هر که دارد پازهر زهر باید خورد. ابوالفتح بستی .که پازه